
علیرضا قربانی
در۱۸ تیر ۱۳۹۶
تیتراژ سریال مدار صفر درجه منتشر شد. این قطعه اثر علیرضا قربانی میباشد.
مدار صفر درجه سریالی ایرانی است که از ۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران به روی آنتن رفت. گمان میرود این فیلم بر اساس زندگی واقعی عبدالحسین سرداری ساخته شده باشد، اما هیچگونه نشانه دقیقی برای تأیید این موضوع در سریال موجود نیست (نه نام شخصیتها و نه سرنوشت آنها به عبدالحسین سرداری شباهتی ندارد).
در نخستین سالهای ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، زمانی که او زبان به انکار هولوکاست و لزوم «محو اسرائیل از نقشه جغرافیا» گشود و انتقادهای بسیاری را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد، صدا و سیمای ایران به ناگهان به ساخت سریالی پرداخت که در آن زندگی عبدالحسین سرداری را به تصویر کشید اما یهودیان ایرانی تأکید داشتند که این سریال نیز به حقیقت وفادار نبوده و تلاش کرده است تا عبدالحسین سرداری را انسانی سودجو نشان دهد که گویا تنها به خاطر گرفتن پول و جواهرات بسیار یهودیان در فرانسه، به آنها اوراق هویت و گذرنامه ایرانی برای رفتن از فرانسه میداده است.
سریال مدار صفر درجه که از اردیبهشت ۱۳۸۶ از شبکه اول تلویزیون ایران نشان داده شد، بحثهای فراوانی را در جهان برانگیخت اما به دلیل ساخت چند قسمت آن در اروپا و امکانات نسبتاً فراوان و استفاده از برخی از هنرپیشههای خارجی (مثل پیر داغر که لبنانی است و نقش سرگرد فتاحی را بازی نمود)، به سریالی پربیننده مبدل شده بود.
فیلم ماجرای سفر دانشجویی ایرانی به نام حبیب پارسا (شهاب حسینی) به فرانسه- به خاطر تحصیل در رشتهٔ فلسفه در دانشگاه پاریس – را نشان میدهد. ماجرا بر بستر جنگ جهانی دوم و شکل گرفتن صهیونیزم و تسلط تدریجی بر فلسطین میگذرد که طبیعتاً فضای داستان متأثر از این واقعه مهم تاریخی است. در زمان اعزام دانشجویان ایرانی به فرانسه و همچنین تحصیل آنها در دانشگاه پاریس، جنگ جهانی دوم نیز در حال آغاز است. حبیب پارسا در دانشگاه با دختری یهودی به نام سارا استروک (ناتالی متی) آشنا میشود که اوایل، در کلاس با یکدیگر به مخالفت میپردازند که تدریجاً این مخالفت و سرکشی به عشق و تمایل بین این دو نفر مبدل میشود. ترور یهودیان به دست صهیونیستها در ایران و اروپا و دنبال کردن سرنوشت دانشجویی ایرانی در فرانسه و رابطه عاطفی او با دانشجویی یهودی با سلسله حوادثی به یکدیگر مرتبط میشوند. به دنبال فتح پاریس توسط آلمان نازی، جان سارا آستروک و خانوادهاش نیز به خطر میافتد زیرا دولت آلمان با یهودیان مخالف است؛ و پس از این وقایع مشکلات فراوانی برای حبیب که پس از مدتی به ایران بازمیگردد روی میدهد درحالی که از پی خواسته او سارا آستروک و مادرش نیز به تهران آمده بودند؛ (زیرا جانشان در پاریس به خطر افتاده بود) و حبیب مجدداً دو بار دستگیر میشود (به اتهام ربودن گذرنامه). پس از آزادی وی از زندان شهربانی و رخ دادن اتفاقاتی از جمله کشته شدن چند نفر مثل سرگرد فتّاحی و خواهر حبیب، در آخر ماجرا سارا عمویش را که در تخت جمشید قصد قتل حبیب را داشت به قتل میرساند و حبیب پارسا دوباره به زندان میافتد؛ ولی در آخر پس از رهایی از زندان به معشوق خود میرسد که آخرین سکانس سریال است.
محبوب ترین آهنگها
موسیقی بی کلام
موسیقی متن
تیتراژ
دانلود اپلیکیشن
کلیه حقوق این سایت متعلق به شرکت فراز سیستم رادین میباشد.